loading...

بادبادک باز

خاطرات دو پرنده

بازدید : 456
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 3:38

سخن باد سرخ حقیقت را بر صندلی عمر می‌نشانم

و با کلاغ عقاب یکسان می‌شوم
او مرا به شهرهای عاشقانه‌ی دور می‌برد
به اقالیم متفاوت فقر و درد ومحبت
به باغ‌های متنوع انسان و سنگ و درخت
به باغ‌های متنوع خاک و آب و آتش
سخنش پر از سبزی و ترانه است
سخن کلاغ را به درخت امید می‌سپارم
و با گنجشک زندگی یک رنگ میگردم
اومرا به پشت پنجره‌های آزادی می‌برد
به سخن درخت گوش می‌دهم
و سرانجام به خانه بر می‌گردم
در می‌یابم
سخن شیرین خانه هم دلپذیر است
خود را به تمامی‌روان آبی درخانه پخش می‌کنم
پشت پنجره‌های تماشای کلاغ و درخت و گنجشک می‌نشینم
چای گرم حادثه را به آرامی‌نور ستاره می‌نوشم
و به آرزوهای کوچک امید می‌بندم
پروردگارا همه‌ی لطافت نعمت دست توست
مارا در خاک پاک لیاقت برویان
زندگی افسانه نیست
مرگ همواره برای روییدن است
گواه ما کتاب صداقت توست
ما به سمت گشایش پنجره‌ها گام استوار بر می‌داریم
دستان مان را ستاره‌ی نیرو بخش
در منفور شیطان را به اشاره‌ی عرفانت ببند
لبخند پاک سلامتی در افکار سلول‌های مان بپاش
ما یکسره به تو امیدواریم ...

زندگی پس از زندگی
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی